فیلم اوپنهایمر؛ روایتی نفس گیر دربارۀ اولین بمب اتمی و پدرش!
به گزارش وبلاگ وردپرسکارا، فیلم اوپنهایمر بیش از حد طولانی است و در برخی مواقع ریتم پرشتابش را از دست می دهد، اما با این حال این فیلم سرشار از لحظات بزرگ و تاثیرگذار است. تاثیری که کیلیان مورفی با ارائۀ یکی از برترین بازی هایش در سال های اخیر نقش مهمی در تشدید آن داشته است.
به گزارش فرادید، یکی از ضعف ها خصوصا در نیمۀ اول فیلم تداوم بی وقفۀ موسیقی است که گاهی برای مخاطب آزاردهنده می گردد. اما رفت و برگشت های فیلم در روایت دوره های مختلف زندگی پدر بمب اتمی آنقدر کشش و کنجکاوی ایجاد می نماید که هیچکدام از ضعف ها نمی توانند ما را از تماشای فیلم منصرف نمایند.
ساختار فیلم شبیه به یک جورچین بسیار ظریف است که معلوم نیست لحظۀ بعد قرار است کدام قسمتش حل گردد. همین نکته فیلم را از افتادن در دام یک روایت خطی و کسل نماینده که بسیاری از فیلم های زندگینامه ای گرفتارش می شوند حفظ می نماید.
یک نکتۀ دیگر هم این است که فیلم تا حدی بین دو موضوع مردد و سرگردان است: یکی زندگینامۀ اوپنهایمر و جستجو در زوایای شخصیت او و دیگری روایتی از چگونگی ساخته شدن اولین بمب اتمی. اما شاید این سرگردانی خیلی هم به ضرر فیلم نشده باشد، چون هر دو موضوع به اندازۀ کافی جذابیت داشته اند که در ترکیب با هم بتوانند مدت زمان طولانی فیلم را قابل تحمل نمایند.
اما درخشان ترین بخش فیلم، بیست دقیقۀ منتهی به لحظۀ انفجار بمب اتمی آزمایشی موسوم به ترینیتی است. در این بخش کریستوفر نولان همان چیزی را ارائه می دهد که از کارگردانی مثل او انتظار داریم. تعلیق در این بخش از فیلم به اوج خودش می رسد و تا لحظۀ انفجار بمب بیننده را سر جایش میخکوب می نماید.
اما یک لایۀ عمیق و اندیشمندانه هم در فیلم وجود دارد که از جهتی شاید مهم ترین جنبۀ فیلم باشد. اوپنهایمر مثل یک پرسش فلسفی دربارۀ نسبت علم و انسانیت است. آیا دانشمندان در جستجو های علمی خودشان موظف هستند که تمام امکان های منفی و مضر تحقیقاتشان را در نظر بگیرند؟ آیا آن ها فقط مسئول علم هستند و مسئولیتی در قبال استفاده هایی که سیاستمداران یا گروه های دیگر از این علم می نمایند ندارند؟ این پرسشی است که خود اوپنهایمر در دوران متاخر عمرش درگیر آن بود و فیلم نولان نیز آن را به روشنی مطرح می نماید.
منبع: فرارو