موضع گیری انتقادی وودی آلن در برابر سیاست
به گزارش وبلاگ وردپرسکارا، تئاتر این آب آشامیدنی نیست از 26 مرداد در پردیس تئاتر شهرزاد آغاز شده و تا اواخر شهریور ادامه دارد. این اجرا که بر اساس نمایشنامه ای از وودی آلن به همین نام است، به رابطه سیاسی کشوری کمونیستی با امریکا می پردازد. خانواده ای امریکایی به کشوری کمونیستی مسافرت می نمایند. آنجا به این خانواده تهمت جاسوسی می زنند و دستگیرشان می نمایند. در گفت وگو با طاها محمدی، کارگردان نمایش در پی پاسخ به این پرسش بوده ایم که آیا متن وودی آلن سوگیری سیاسی دارد؟
در ادامه گفتگوی اعتماد با طاها محمدی به مناسبت اجرای نمایش این آب آشامیدنی نیست را می خوانید:
در اجرای شما که البته طبق متن وودی آلن است، امریکایی ها به وسیله کمونیست ها به گروگان گرفته می شوند؛ به حدی که مجبور شوند به سفارت امریکا در آن کشور فرار نمایند. فکر می کنید وودی آلن تصویر بدی از کمونیست ها نشان داده؟
نه این طور فکر نمی کنم که صرفا کمونیست ها را بد نشان داده باشد که البته این کار را نموده اما اصلا امریکایی ها را مقدس ننموده، بلکه هر دو طرف را نقد نموده. یعنی سیاست دولت ها را نقد نموده. او نشان می دهد که سیاست چطور گریبان مردم عادی را می گیرد.
فکر می کنید جایی نیست که نیت اصلی خودش را نشان بدهد و جانبگیری کند؟
نه به آن صورت ولی نمی توانم انکار کنم که کمونیست ها را بدتر نشان می دهد. مثلا یک جایی هست که می گوید کشیشی از خود همان کشور کمونیستی هست که از ترس کمونیست ها خودش را در سفارت امریکا پنهان نموده و جالب اینجاست که کشیش خودش را با کارهای مسخره ای مثل شعبده بازی سرگرم می نماید و جرات ندارد خودش را به مردم نشان بدهد.
بنابراین رد نمی کنم که کمونیست ها را سیاه نشان می دهد، اما اصلا نمی توانی بگویی امریکایی ها مثبتند و آن ها منفی. بنابراین ترجیح می دهم، بگویم نمایش دارد سیاست همه دولت ها را نقد می نماید و نه صرفا سیاست کمونیست ها.
متن را به اصطلاح ایرانیزه نموده اید یا با همان اسامی و فضا اجرایش نموده اید؟
بله، به قول شما یک میزان ایرانیزه شده.
یعنی اسامی را هم عوض کردید؟ چون این خیلی باعث ایرانی شدن متن های خارجی می گردد.
نه، اسامی همان است، اما جاهایی از کار را که ارجاعی به سیاست های جزیی دولت های امریکا و آن کشور کمونیستی دارد، ایرانی کردم و با یکسری شوخی ها با سیاست های دولت خودمان جایگزینش کردم. ببینید تم همه کارهایی که تا به حال نموده ام، سیاسی - اجتماعی است.
یعنی دغدغه اش را دارم و اینجا هم نمی خواستم فقط متنی از وودی آلن را روی صحنه برده باشم، بلکه چون حس کردم با این نمایش می توانم خودمان را هم نقد کنم، انتخابش کردم. جدای از این دغدغه خودم، برخی شوخی های متن اصلی را فقط امریکایی ها می فهمند و برای ما ملموس نیست، پس لازم بود که برای مخاطب ایرانی خودمان تغییرشان بدهم.
دارید در پردیس تئاتر شهرزاد به صورت رسمی اجرا می روید و این، یعنی مجوز دارید. این شوخی ها که می گویید لابد تند نیستند که اجازه اجرا گرفتی.
ببینید، به شرایطی که الان داریم، اشاره نموده ام اما تا جایی که می توانستم. در ارشاد هم به مسئله ای برنخوردم. من سال پیش قبل از ماجراهای شهریور این اجرا را آماده نموده بودم، بازبینی رفتم و مجوز گرفتم اما به خاطر مسائلی که پیش آمد اجرایش نکردم. سال جاری ارشاد سختگیرتر شده و برای همین کمی متن را تغییر دادم که بتوانم اجرا بگیرم. قبل از اینها هم من این کار را در سالن سپند اجرا نموده بودم و حالا تصمیم گرفتم برویم شهرزاد مجددا اجرا کنیم.
سالن سپند از رونق افتاده و آن شور سابق را ندارد. این طور نیست؟
بله کم شد. سال پیش مدیرش می گفت من مسائل را حل نموده ام اما…
اجراهای اشکان خطیبی هم نتوانست رونق مستمری به سپند بدهد؟
برای خود اجراهای اشکان سالن شلوغ می شد، اما کلیت سالن رونق نگرفت. اصلا بگویم که سپند همان موقعی که علی پالیزداری آنجا را به نام تماشاخانه پالیز اداره می کرد، رونق داشت و بعدا دیگر نه. مدیریت نو مسائل مالی زیادی با بانک داشت و نتوانست جان دوباره ای به سالن بدهد. الان در تماشاخانه های خصوصی همین پردیس شهرزاد خوب است و در سالن های دولتی هم ایرانشهر.
البته در سالن های دولتی نباید سالن مولوی را جا بگذاریم، چون فکر می کنم مولوی همواره رونق خودش را حفظ نموده.
دقیقا، مولوی که سالن خوبی است، اما از ژانر خاصی حمایت می نماید و آن، اجراهای دانشجویی یا اجراهای آلترناتیو است. خیلی ها هستند که معروف می شوند و بعد دوباره برمی گردند مولوی اجرا می نمایند، چون به قول شما مولوی، همواره مولوی است.
شنیدم که در چند اجرای شما اتفاقات عجیبی افتاد. می خواهید به آن بپردازیم؟
ببینید، یکسری آدم ها داریم که فکر می نمایند خیلی روشنفکرند یا -نمی دانم- شاید فکر می نمایند خیلی حالی شان است و باهوشند و از آن طرف فکر می نمایند که گروه اجرایی نادان و احمقند. اینها می آیند یک دفعه وسط اجرا بلند می شوند، یک حرف بدی می زنند و می روند. ما یک صحنه حسی داشتیم که من باید در آن ضجه می زدم. تماشاگر از روی دشمنی یا نمی دانم چی، یک حرف بسیار زشتی زد، رفت و همه حس آن صحنه ما را خراب کرد.
انگار که داریم در قرن نوزدهم زندگی می کنیم که مردم به اجراگران گوجه پرت می کردند. نمی دانم این دیگر چه جریانی است که چند سال است در تئاتر ما راه افتاده. آدم اگر از یک کار خوشش نیاید هم حداقل احترام را می گذارد و تا آخر نمایش صبر می نماید و بعد می رود نظرش را در تیوال یا در مطبوعات می نویسد که این کار به این علت بد بود اما این را که وسط اجرا به بازیگران بی احترامی می گردد، درک نمی کنم. البته بهتر این است که وقتی صحنه تاریک می گردد به آرامی برود بیرون، نه اینکه وسط صحنه برود و در سالن را بکوبد.
مورد مشابهی هم بوده. مثلا بهار سال پیش از یکی از اجراها شکایت شد. ماجرا این بود که یکی از تماشاگرها رفته بود به مرکز شکایت نموده بود که در این کار از الفاظ رکیک استفاده می گردد. در صورتی که اصلا این طور نبود و نمی دانیم چرا این رخ داد.
باید از آدمی که این کار را می نماید، شکایت بگردد. یک خانمی بعد از اجرا آمده بود سر بازیگر من داد می زد حرف های بی ربطی می زد و می پرسید اصلا منظور شما از این اجرا چه بوده. خب، این چه رفتاری است؟ این آدم حداقل شعور را به خرج نداد که جیغ و داد نزند و خستگی را در تن بازیگر ما نگذارد! این رفتارها عجیب است.
کاش یاد بگیریم نقد کنیم و هر چه می خواهیم در قالب نقد بگوییم نه با این رفتارها. واقعا معنی این رفتارها را درک نمی کنم. ما شش ماه تمرین نموده ایم. دکور ساخته ایم. خرج نموده ایم و عمرمان را گذاشته ایم و بعد، آدم هایی می آیند و معلوم نیست با چه انگیزه ای چنین رفتارهایی می نمایند.
منبع: فرارو